loading...
راه روشنایی
دختری ازسیاره زمین بازدید : 12 دوشنبه 13 آذر 1391 نظرات (1)

حکمت بزرگ

روزی استادی در کنار دریا راه می رفت که نوجوانی نزد او آمد و گفت:


«استاد! می شود در یک جمله به من بگویید بزرگترین حکمت چیست »


استاد از نوجوان خواست وارد آب بشود.


نوجوان این کار را کرد.


استاد با حرکتی سریع، سر نوجوان را زیر آب برد و همان جا نگه داشت،


طوری که نوجوان شروع به دست و پا زدن کرد.


استاد نوجوان وحشت زده از آب بیرون آمد و با تمام قدرتش نفس کشید.


او که از کار استاد عصبانی شده بود، با اعتراض گفت:


« استاد ! من از شما درباره حکمت سؤال می کنم و شما می خواهید مرا خفه کنید »


استاد دستی به نوازش به سر او کشید و گفت:


«فرزندم! حکمت همان نفس عمیقی است که کشیدی تا زنده بمانی.


هر وقت معنی آن نفس حیات بخش را فهمیدی، معنی حکمت را هم می فهمی

 

 

نوشته شده توسط:ملیکاتهرانی زاده

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط zahra در تاریخ 1391/11/09 و 15:06 دقیقه ارسال شده است

دختری از سیاره زمین وبلاگت مطالب خوبی نوشتی داستان هایت هم جالبه فقط اسامی نویسنده ها پایان هر مطلب درج می شد خیلی بهتر بودشکلک


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 17
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 19
  • بازدید ماه : 18
  • بازدید سال : 41
  • بازدید کلی : 361